آریا؛ داستان عاشقانه حماسی از نویسنده ایرانی-کانادایی

به گزارش آوای وحش، به گزارش خبرنگاران به نقل از ایندیپندنت - برای رمان نویسی که تازه اولین کتاب خود را منتشر نموده، حمایت و تایید نویسنده بزرگی مثل مارگارت آتوود بی شک موفقیت بزرگی است. نویسنده و ستاره کانادایی دنیای ادبیات، آریای نازنین حضّار را دکتر ژیواگوی ایران نامیده است و این مقایسه بی پایه و اساس نیست.

آریا؛ داستان عاشقانه حماسی از نویسنده ایرانی-کانادایی

اگر علاقمند به سفر با بهترین تور کانادا هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم تور کانادا از تورنتو، مونترال و آبشار نیاگارا دیدن کنید و بهترین تجربه سفر را داشته باشید.

داستان آریا در اوایل دهه 1950 در ایران شروع می گردد و دو سال پس از سرنگونی رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی انتها می یابد. مثل اثر کلاسیک باریس پاسترناک، آریا نیز یک داستان عاشقانه و در عین حال کاوشی در زمینه خشونت سیاسی است که البته حضار توانست به خوبی خطوط چندگانه داستان و طیف گسترده کاراکترها را مدیریت کند.

حضار که در شروع انقلاب در تهران به دنیا آمد، در هشت سالگی به کانادا نقل مکان کرد. پشت نسخه اولیه کتاب نامه ای از او وجود دارد که در آن نوشته: فکر می کنم داستان نویسان داستان های شان را می سازند تا دنیا پیرامون یا خودشان را درک نمایند. در خصوص من هر دو صادق بود. من آریا را نوشتم چون از همان کودکی معنای زندگی آشفتگی و هرج و مرج بود.

آریا در کودکی در کوچه ای توسط والدین اش رها شده و توسط یک راننده ارتش پیدا می گردد که او را به خانه خود می برد. این راننده اغلب بیرون از خانه است و مراقبت از بچه را به همسر بی رحم خود می سپارد. آریا دوستی به اسم کامران دارد که اهمیتش با غیبت های طولانی در رمان کم می گردد. آریا به قدری با سوءتغذیه و بدرفتاری روبرو است که به عفونت مزمن چشم مبتلا می گردد، شرایطی که به زندگی او با یک مادر دوم منجر می گردد. خانه جدید او آرام تر است و او زندگی مرفه تری را تجربه می کند. به مدرسه فرستاده می گردد، عظیم می گردد، عاشق می گردد. دوستان جدید او وابستگی های متفاوتی دارند که بعضی شان خطرناک اند. مادر جدید آریا به او اصرار می کند که مرتب به ملاقات زن بسیار فقیری برود که دخترانش مثل آریا چشمان آبی دارند.

از همان ابتدا، حضار حواسش به ناهمگنی های تهرانِ قبل از انقلاب هست -هم زیستی یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و مسلمانان، تعدد قومیت ها و ایدئولوژی ها، تنش ها میان اسلام معتدل و افراطی، سطوح مختلف زن ستیزی و به ویژه تقسیمات ثروت و کلاس اجتماعی.

با اینکه کاراکترهای داستان همواره قابل قبول نیستند، اما تعصباتشان معمولا پذیرفتنی است. او جنوب-شهری است. همواره می توان جنوب-شهری ها را تشخیص داد. این را دختری می گوید که بعدها یکی از بهترین دوستان آریا خواهد شد. در مقابل، کامران شمال-شهری ها را انگل های لامذهب با کت و شلوار و ساعت طلا و زن هایی که مثل هرزه ها لباس می پوشند توصیف می کند.

تا انتها رمان، تهرانِ حضار آشنا می کند. او در نوشتن مکان ها بسیار خوب است -بازارهای پر جنب و جوش، زمین های بایر متروکه، حومه های مرفه، زاغه های پرازدحام- و صحنه های درونیِ به یاد ماندنی. در جایی از داستان پدر کامران که یک بنّاست انگشت خود را زخمی می کند. با وجود بدتر شدن عفونت، او مجبور است کار کند. حضار به وضوح دشواری های آجر چیدن با یک دست در گرمای طاقت فرسا را توصیف می کند. معدود صحنه های شکنجه و اعدام نیز به طرز ناخوشایندی واقعی می کند.

در رمانی که اغلب از وسعت دریافت آن جلوگیری می گردد، این قسمت های کاملا متمرکز، متمایز می کند. بلندپروازی حضار تحسین برانگیز است اما شاید اگر محدودتر بود، تاثیرگذارتر می شد. با اینکه بعضی از کاراکترها به خوبی توصیف می شوند، حضار در نشاندن بعضی از آنها در داستان با مشکل روبرو است و پیش از آنکه به عنوان خواننده فرصتی برای آشنا شدن و اهمیت دادن به آن ها پیدا کنیم، از توضیحات بسیار استفاده نموده و پیش زمینه شان را توضیح می دهد.

کامران تنها کسی نیست که در قسمت های عظیمی از داستان ناپدید می گردد، اما گریزان ترینِ آنهاست. او همچنین تنها کاراکتری است که فراتر از وقایع رمان وجود دارد؛ چند گذر به آینده به ما می گوید که او چه خواهد شد. در حالی که کاراکترهای موجود در داستان می توانستند کمتر از این باشند، او می بایست محوری تر می بود و بیشتر پرورانده می شد.

آریا کتابی بسیار لذت بخش است که مملو از تعابیر و نشانه های هنری است. ترکیب ماهرانه یک درام شخصی و سیاسی، به همراه دامنه ای وسیع، غنی بودن زمان و مکان و سرزندگی کاراکترها، خصوصیات اثری حماسی را به آن می بخشد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 10 اردیبهشت 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: wildbuzz.ir شناسه مطلب: 170

به "آریا؛ داستان عاشقانه حماسی از نویسنده ایرانی-کانادایی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آریا؛ داستان عاشقانه حماسی از نویسنده ایرانی-کانادایی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید