زن سالاری در قوم مینانگ
به گزارش آوای وحش، قبیله ای عجیب به نام مینانگ
در میان تمام حکومت هایی که قدرت مردان سرزمین بر آن حکم فرماست، قبیله ای عجیب با نام مینانگ در کشور اندونزی زندگی می نمایند که با وجود شکل و ظاهر بدوی و اولیه ای که زندگی شان دارد، اما یک تمدن پیشرفته و طرز فکر روشن در میان آنها جریان دارد. بلکه قدرت اصلی این قبیله در دست زنان است و حرف حرف آنان است. خوب است که قبل از هر نوع پیشداوری، کمی بیشتر در خصوص آنها بدانیم.
قوم مینغکاباو که گاهی مینانگ نیز خوانده می شوند از اقوام کشور اندونزی محسوب می شوند که در سوماترای غربی زندگی می کنند. از ویژگی های اصلی این قوم، زن سالاری یا مادر سالار بودن آن ها است که ریشه ای تاریخی داشته و به سال های پیش در زمان شکل گیری اولیه این قوم بازمی گردد.
طبق قوانین این قبیله، ثروت، ارث، زمین و … همگی از مادر به دختر می رسد. امور سیاسی و مذهبی ظاهرا تحت اختیار مردان اداره می گردد اما در این حوزه نیز زنان نقش مهم و پر رنگی را ایفا می کنند. به این رسم و رسومات و عقاید زن سالاری در اندونزی Lareh Bodi Caniago گفته می گردد قوانینی بر این اساس وضع شده که همه باید از آن ها تبعیت کنند. امروزه حدود 4.5 میلیون نفر از این قوم در سوماترای غربی ساکن و 4.5 میلیون نفر دیگر در سراسر اندونزی و شبه جزیره مالایا زندگی می کنند. مردمان این سرزمین ویژگی های خاص دیگری نیز دارند. برای مثال به تحصیل و آموزش اهمیت خاصی می دهند و در پی آن هستند که بچه هایشان به مدارج بالای علمی برسند. به همین علت شاهد حضور گسترده مردم این قوم در جنوب شرقی آسیا هستیم که هر کدام در سطحی بالا در عرصه های مختلف سیاست، اقتصاد و … در حال فعالیت هستند.
مینانگی ها به شدت پیرو دین اسلام هستند اما همواره به سنت های شان همچون فرهنگ زن سالاری نیز پایبند می باشند. مذهب این قوم قبل از اسلام، هندو-بودایی بوده است. برای درک ریشه های فرهنگ زن سالاری در این قوم، مطالعات انسان شناسی و رفتارشناسی زیادی روی آنها انجام شده است. زنان مینانگی نسبت به مردان شرایط مالی قدرتمندتری داشته و حق بیشتری دارند. به طور مثال خانه ها و زمین ها به نام آن ها می باشد و اگر ارثی وجود داشته باشد آنها سهم بیشتری خواهند داشت. البته به علت بازتر شدن جوامع مختلف و ارتباط آنها با سایر کشورها، امروزه کمی از زن سالاری آن ها کاسته شده است.
ریشه زن سالاری در جامعه مینانگ
طبق یافته های تاریخی و افسانه ها گفته می گردد که اواسط قرن 12 میلادی پادشاهی به نام Maharajo Dirajo از جهان رفت و میراث بزرگی را برای همسران و بچه هاش به جای گذاشت. او سه زن و سه فرزند داشت. همسر اول او که Puti Indo Jalito نام داشت توانست حکومت را به دست گیرد و تمامی بچه ها شاه را به سرپرستی خود در آورد. در نتیجه برای اولین بار شاهد حضور یک زن در هسته اصلی قدرت یک پادشاهی بودیم و این ریشه اصلی تبدیل شدن این ملت به یک جامعه زن سالار و یا همان مادر سالار بود. همه چیز باز می گردد به ریشه های تاریخی و فرهنگی ملت و همین ریشه ها هستند که آینده مردمان را رقم می زنند.
منبع: الی گشت