شورای همکاری خلیج فارس و بحران های داخلی

به گزارش آوای وحش، خبرنگاران، سرویس بین الملل- فاطمه صالحی: شورای همکاری خلیج فارس این روزها بیشتر از آنکه بر روی همکاری تمرکز داشته باشد تبدیل به محلی برای تشدید اختلافات میان کشورهای عربی شده است.

شورای همکاری خلیج فارس و بحران های داخلی

این شورا تا به امروز نتوانسته هیچیک از موارد اختلافی میان کشورهای عضو خود را حل نماید که مهم ترین نمونه آن در بحث بحران قطر و 4 کشور عربی حوزه خلیج فارس آشکار می شود.

شورای همکاری خلیج فارس متشکل از 6 کشور (عربستان، امارات، کویت، قطر، عمان و بحرین) است. این شورا در 25 مه 1981 با برگزاری یک نشست در ریاض و بنا به ایده جابر الاحمد الصباح امیر وقت کویت تشکیل شد. امیر وقت کویت این پیشنهاد را برای پر کردن به اصطلاح خلأ خروج انگلیس از منطقه خلیج فارس ارائه داد.

هدف اولیه از تشکیل این شورا تقویت وحدت میان کشورهای عضو و اجرای هماهنگی های مشترک میان اعضا در تمام زمینه ها بود.

با وجود آنکه نزدیک به 3 سال است که عربستان سعودی و به تبع آن امارات، بحرین و مصر اقدام به قطع روابط خود با قطر به بهانه حمایت دوحه از تروریسم و محاصره این کشور نموده اند اما شورای همکاری خلیج فارس نتوانسته هیچ گام مثبتی در این خصوص بردارد.

وجود این حجم از اختلافات میان کشورهایی که از لحاظ زبانی، نژادی، دینی، درآمد، منابع، روابط خانوادگی و اجتماعی با یکدیگر پیوندهای عمیقی دارند بسیار جای تعجب دارد.

بحران قطر و نبود افق های روشن برای حل آن

بحران قطر یکی از وخیم ترین بحران هایی است که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در طول مدت عضویت خود شاهد آن هستند.

شورای همکاری خلیج فارس و در رأس آن عبداللطیف الزیانی دبیر کل سابق آن (که به تازگی بعد از 10 سال جای خود را به دبیر کل جدید یعنی نایف الحجرف داده است) در نوامبر 2017 بعد از گذشت 5 ماه از شروع محاصره قطر، اعلام نمود که نمی تواند این بحران را حل نماید و حل آن به دست رهبران کشورهای عضو است.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در روزهای شروعین بحران قطر، با رایزنی با مقامات قطری و عربی کوشش کرد این بحران را هر چه سریعتر فیصله دهد چرا که اختلاف و تنش در اردوگاه همپیمانان عرب خود در منطقه را به ضرر واشنگتن می دید.

با وجود تمام این رایزنی ها و حتی فشارها و تهدیدها، هیچ اتفاق خاصی در مورد حل بحران قطر محقق نشد.

به جرأت می توان گفت که یکی از دلایل طولانی شدن اختلافات میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس این است که اگر پیش از این، اختلافات در سطح رهبران عرب و رایزنی های سیاسی آنها باقی می ماند، اما امروز این اختلافات به سطح ملت ها و نحوه برخورد آنها با کشور به اصطلاح دشمن کشیده شده است. در مورد بحران قطر، باوجود آنکه بسیاری از کشورهای مذکور با یکدیگر تبادلات اجتماعی و پیوندهای فرهنگی و خانوادگی عمیقی دارند اما این اختلافات سیاسی باعث شده تا پیوندهای مذکور نیز تحت الشعاع قرار گرفته و به نوعی اختلافات عمیق تر شوند.

البته اختلاف جدی میان قطر و کشورهای عربستان، امارات و بحرین به سال 2017 برنمی شود بلکه در تاریخ 5 مارس 2014، این کشورهای عربی، اقدام به فراخواندن سفرای خود از دوحه کردند و در نهایت بعد از 8 ماه با برگزاری یک نشست در دوحه، انتها اختلافات را اعلام نمودند. این در حالیست که حدود سه سال بعد مجدداً اختلافات میان این کشورها از سر گرفته شد و تا به امروز نیز ادامه دارد. همین مسأله نشان می دهد که اختلافات میان آنها یک مسأله سطحی نیست که با برگزاری یک نشست یا امضای سند آشتی، به انتها برسد.

این در حالیست که برای انتها دادن اختلافات عربی در سال 2014 نیز، شورای همکاری هیچ گامی برنداشت و تنها کشور کویت با اتخاذ کوشش های دیپلماتیک نشست مذکور را برگزار کرد.

شورای همکاری و یک بحران جدید

علاوه بر آنکه شورای همکاری خلیج فارس در بعد سیاسی و حل اختلافات میان کشورهای عضو ناکام مانده، ممکن است در سایه یک بحران دیگر، با انتها کار خود رو به رو شود.

اخیراً عربستان سعودی در سایه بحران مالی خود و اتخاذ سیاستهای ریاضتی اقدام به افزایش مالیات ها در این کشور به میزان 15 درصد یعنی سه برابر نموده است. این اقدام به معنی از بین رفتن تکامل مالی و هماهنگی های سیاسی در منطقه به شمار می رود چرا که بحث اقدامات مالی و اتخاذ سیاست های تجاری یک پارچه میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس یکی از بنیان های اصلی این شورا محسوب می شود.

البته پیش از این، زمینه های همکاری مالی میان این کشورها بیشتر از زمینه های امنیتی برای همکاری های مشترک بود. اکثریت اعضای شورا معتقدند که بهتر است به جای تمرکز بر روی تصمیم گیری در مورد امور خارجه و یا مسائل نظامی بر روی مسائل مالی و همکاری های مشترک در این خصوص متمرکز شوند چرا که در امور فوق الذکر نتوانسته اند دستاوردهای قابل توجهی محقق نمایند.

به همین دلیل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس اقداماتی در مورد تحقق همکاری مالی، از امضای توافقنامه تجارت آزاد گرفته تا تأسیس یک اتحادیه گمرکی و بازار مشترک اتخاذ نموده اند اما این اقدامات به دلیل عدم فراوری کالاها و نبود خدمات با مشکل رو به رو شده است. حجم تبادلات تجاری میان کشورهای عضو شورا، تنها 10 درصد از کل حجم تجارت غیر نفتی آنها را تشکیل می دهد. شکست در متحد کردن کوشش ها برای ایجاد یک سیاست پولی یکپارچه نیز به دیگر شکست های این شورا اضافه می شود.

در حال حاضر نیز، بعد از اقدام عربستان سعودی در افزایش مالیاتها، ایده اقدامات هماهنگ گمرکی بعید به نظر می رسد. آینده سیاست مالی شورای همکاری خلیج فارس در سایه رقابت میان اعضای در زمینه مالیات، سرمایه گذاری های خارجی و اعطای تابعیت به اتباع خارجی در هاله ای از ابهام قرار گرفته است.

دیگر اختلافات کشورهای عضو شورا

درست است که اصلی ترین اختلافات میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در بحران قطر نمود پیدا می نماید اما نمی توان گفت که این اختلافات به این پرونده منحصر می شود.

کشور عمان از دیرباز از حضور نظامی عربستان سعودی در استان المهره در مرزهای مشترک میان عمان و یمن ناراضی بوده است. علاوه بر آن، عمانی ها از اقدامات جاسوسی امارات علیه کشور خود انتقاد نموده و حتی در سال 2019، 5 اماراتی را به اتهام جاسوسی به حبس محکوم کرد.

کویت نیز کوشش می نماید که همیشه در مورد پرونده های اختلافی بی طرف باشد اما از سوی ریاض و ابوظبی برای جانبداری از آنها تحت فشار قرار می گیرد.

در مورد یمن نیز، شاهد آن بودیم که بعضی کشورهای عربی که در ابتدا عضو ائتلاف متجاوز سعودی بودند کم کم و بعد از گذشت چند سال از شروع تجاوز و فرسایشی شدن جنگ در یمن، ائتلاف سعودی را تنها گذاشته و از آن خارج شدند؛ اقدامی که بعضاً خشم ریاض را در قبال آنها به دنبال داشت.

امارات و عربستان سعودی نیز در مورد یمن با یکدیگر دچار اختلافات جدی هستند؛ مسأله جنوب یمن و گسترش نفوذ عربستان و امارات در این منطقه باعث شده عناصر تحت حمایت هر دو کشور در جنوب یمن، به شدت با یکدیگر درگیر شوند.

سلطه عربستان سعودی بر شورای همکاری

بر کسی پوشیده نیست که شورای همکاری، در نهایت تحت کنترل و سلطه عربستان سعودی است و هر کشوری که با ریاض مخالفت کند از سوی این شورا تحت فشار قرار می گیرد.

عبداللطیف الزیانی در زمانیکه قدرت را به دست داشت در مورد بحران قطر، اصل بی طرفی را رعایت ننموده و همیشه علیه قطر انتقاداتی را مطرح می کرد؛ اقدامی که در سایه کنترل عربستان سعودی بر شورای همکاری، دور از انتظار نبود.

وی همیشه در سخنان خود از عربستان سعودی و سیاست های این کشور تمجید نموده و اقدامات ریاض را در مورد ایجاد اختلاف و تفرقه میان کشورهای عضو نادیده میگرفت.

به نظر می رسد الحجرف، جایگزین الزیانی نیز راه وی را در پیش گرفته و در نخستین اظهار نظر خود درباره بحران قطر آن را در حد اختلافات میان کشورهای عربی پایین آورده است؛ اقدامی که صدای وزیر مشاور در امور سیاسی قطر را درآورده است. این وزیر قطری اعلام نموده است که الحجرف دیدگاه های محمد بن سلمان ولیعهد عربستان را در شورای همکاری بر زبان می آورد و نباید بحران قطر و محاصره این کشور را تا حد اختلافات عربی تنزل دهد.

عربستان سعودی به حدی در تصمیمات شورای همکاری مداخله می نماید که در اقدامی بی سابقه مانع حضور یک وزیر قطری در یکی از نشستهای این شورا شد. بر اساس آنچه که روزنامه آمریکایی نشنال اینترست پیش بینی نموده، به احتمال زیاد کشورهای قطر، عمان و کویت طی دوره آینده نیازی به حضور عربستان در شورای همکاری نخواهند داشت چرا که این کشور سیاست های ناپخته در سایه اوضاع داخلی آشفته خود اتخاذ می نماید.

سیاست های ماجراجویانه عربستان سعودی در سایه به قدرت رسیدن یک شاهزاده جوان و ناپخته به نام محمد بن سلمان، باعث شده این کشور صندلی سابق خود را در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس نداشته باشد.

در نهایت باید گفت که به نظر می رسد هم اتحادیه عرب در مصر و هم شورای همکاری خلیج فارس در عربستان صندلی و کارآمدی خود را در میان ملت های عربی از دست داده اند چرا که طی سالهای اخیر هیچ دستاوردی در حل بحران های عربی نداشته اند و اختلافات میان کشورهای عربی در سایه سیاست های رهبران آنها جز با تغییر بنیادین این سیاستها حل نخواهد شد.

منبع: خبرگزاری مهر
انتشار: 9 مرداد 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: wildbuzz.ir شناسه مطلب: 350

به "شورای همکاری خلیج فارس و بحران های داخلی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شورای همکاری خلیج فارس و بحران های داخلی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید